در ستایش معمولی ها
بعضی موقعیت ها هستند که هیچ چیز خاصی ندارند تا یادت بماند اصلاً بوده اند. هر چه که نگاهشان می کنی، که یک ویژگی پیدا کنی درشان، فقط می بینی معمولی اند. کلی آدم می شناسی که اینجوری اند. بعد که بیشتر فکر می کنی می بینی اصلاً انگار دور و برت پر ِ معمولی هاست! بعد یواش یواش شک می بردت که پس من هم یکی هستم که خیلی معمولی ام!
بعضی وقت ها با خودت می گویی واقعاً من چه ویژگی دارم که بعدها دیگران من را یادشان بیاید : - هیچی! یکی مثل همه...
و این موقعیت ها و این آدم ها و این چیزهای معمولی اند که یاد من نمی مانند، اما هستند . خیلی دوست داشتنی هم هستند.
خواستم بگویم : نه خیلی دور می خواهمت ، نه خیلی نزدیک. معمولی باش . مثل خودت.
پی نوشت: هیچ ارتباط منطقی بین این نوشته و ordinary people برقرار نیست! دنبالش نگردید.